ثقافت اسلامی و خشونت
از مدتی بدینسو موضوع تدریس مضمون ثقافت اسلامی در مراکز تحصیلات عالی افغانستان، نگرانیهایی را برانگیخته است. کلمه «ثقافت» معانی وسیعی دارد که عمدتاً به تمدن، فرهنگ، بینش، علم، ادب، سیاست و تربیت اسلامی گفته میشود.
در حال حاضر مضمون ثقافت اسلامی در بخش «عقاید»، «نظام خانواده»، «اخلاق» و «نظام سیاسی اسلام»، در هشت واحد و سمستر برای دانشجویان در مراکز تحصیلات عالی افغانستان تدریس میشود. در بین این مضامین، در نخست برنامه نظام سیاسی اسلام و سپس عقاید از همه بیشتر قابل توجه و حسّاس است.
در همین دو مضمون، بحثی تحت عنوان «جهاد» و «قتال» اسلامی نیز طرح میشود که نگرانیها از همینجا نشأت میگیرد. حتی اگر بپذیریم که ریشه افراطگرایی و خشونت در محتوای این دو مضمون نیست که احتمالاً نیست اما از حقیقت نباید گذشت که ریشه درد و نابسامانی در مجریان و استادانی قرار دارد که با عبور از فقه حنفی و پیوستن به سلک سلفیت، این مضامین را تدریس میکنند.
در اسلام، اصل جهاد برابر با تعریفی است که کشورها از جمله غرب در دفاع از خود دارند. در جهان هیچ نظام سیاسی حتی در سطح کشور بیطرفی مثل سوئیس هم وجود ندارد که طرح و برنامهای برای دفاع از خود نداشته باشد. غیرمنطقی است که توقع داشته باشیم کشورهای جهان به دنبال کسب توانایی نظامی برای دفاع از خود نباشند. تصور جهان بدون قوه قهریه و نظامی، صرفاً یک تفکر خیالی و ایدهآلی است که وجود عینی و خارجی پیدا نخواهد کرد. از آنجا که انسان ذاتاً و بالقوه شرور است، بشر ناگزیر برای دفع شر همنوعان خود، نیاز به کسب تواناییهای نظامی و دفاعی دارد. تا اینجا کسی با کسب توانایی نظامی و دفاعی مخالف نیست.
حتی فیلسوفانی که ایدهآلی میاندیشند، بازهم معتقدند که دفاع در برابر شر، یک امر عقلایی است. اما مشکل زمانی بروز میکند که قوه قهریه از حالت دفاعی خارج شود و شکل تهاجمی به خود بگیرد. اینجا است که جهان ناشکیبا شده و تعدی انسان به حقوق همنوعان خود شروع میشود. تا امروز هیچ بلایی بزرگتر از بلایی که انسان بر سر انسان آورده، نبوده است. انسان هرچه درد و رنجی که میکشد، از دست همنوعان خود است. به جز حوادث طبیعی که بخش عمده آن نیز از دست بشر است، همه بلاها را انسانها بر سر انسانها آوردهاند. بنابر این، اصل فلسفه جهاد در اسلام نیز دفاع از خود و دفع شر است. فقهای اسلامی جهاد را به دو نوع «ابتدایی» و «دفاعی» تقسیم کردهاند. طبق نظر عموم فقهای شیعه، جهاد ابتدایی و دعوت غیرمسلمانها به اسلام، فقط در زمان امام معصوم(ع) و به امر او صورت میگیرد. جهاد دفاعی، همانطور که از اسمش پیدا است، به جنگ و قتالی گفته میشود که هرگاه مرزهای یک کشور اسلامی مورد تجاوز قرار بگیرد یا حقوق انسانی پایمال شود بر همگان واجب است که به دفاع برخیزند.
البته از دیدگاه فقهای اهل سنت موضوع کمی متفاوت است زیرا طبق نظریه اکثر آنان، تکلیف جهاد ابتدایی در همه حال پابرجا بوده که حاکم اسلامی موارد آنان را تشخیص میدهد. متأسفانه در مسلک وهابیت، جهاد ابتدایی شکل گستردهتری به خود گرفته که هر مسلمانی نیز میتواند مبادرت به آن کند. کتاب «منهاج السنه» و «الفتاوی» ابن تیمه دال و سندی بر این سخن است. به رغم آن که این دو کتاب فقهی است اما بیشتر مضامین و محتوای آن مملو از جنگ و قتال با سایر جریانهای غیرهمسو است. به همین خاطر است که در فرقه سلفیت و وهابیت، تشویق به جنگ نسبت به هر جریان دیگری بیشتر دیده میشود. اغراق نیست که بگوییم بنیاد و اساس وهابیت روی خونریزی استوار است.
اگر گزینه جنگ از فرقه وهابیت گرفته شود، دیگر چیزی برای این مسلک باقی نمیماند. لذا از عصر ابن تیمه که هفت قرن میگذرد، همیشه جنگ و درگیری جز لاینفک زندگی پیروان او بوده است. اگر یک سلفی و وهابی دَم از صلح و تعامل با سایر جریانهای اسلامی زد، قطعاً در اصالت او باید شک کرد زیرا کنار آمدن با سایر فرقههای اسلامی از دیدگاه ابن تیمه و شاگرد غیرحضوریاش محمدبن عبدالوهاب، عدول از توحید و اسلام است. به همین علت است که یک وهابی با هیچکسی نمیسازد و به راحتی مسلمانان را مشرک میخواند و تکفیر میکند.
مشکلی که اکنون در افغانستان تحت عنوان افراطگرایی و خشونت، مطرح است، ناشی از نفوذ جریان وهابیت در بین تعدادی از استادان و دانشجویان دانشگاهها است. شاید برخی از آنان هنوز کاملاً به مسلک وهابیت نگرویده باشند اما تفکر وهابیت ذهن آنان را دگرگون کرده است. آنچه امروز ترویج افراطگرایی و خشونت در مراکز تحصیلی افغانستان عنوان میشود، عمدتاً توسط استادانی صورت میگیرد که یا وهابی هستند یا از آموزههای این جریان تأثیر پذیرفتهاند. نتیجهگیری بحث را با این کلام به پایان میبریم که تدریس ثقافت اسلامی در مراکز آموزشی افغانستان فی نفسی مروج خشونت نبوده بلکه مشکل در ترویج تفکری است که اکنون به نام سلفیت و وهابیت شناخته میشود. متأسفانه اکنون همین جریان تاریکاندیش، روی کرسی مضمون ثقافت اسلامی در مراکز تحصیلات عالی چنبره زده و باعث بدنامی این مضمون شده است.
محمد مرادی