جرگه علمای طرفدار طالبان،

به دنبال کسب مشروعیت از خود!

ماه ها از حکومت طالبان می گذرد اما بحران عدم مشروعیت در عرصه جهانی و پذیرفته نشدن حاکمیت گروه طالبان از سوی مجموعه‌ها، اقوام، حلقات سیاسی، زنان و اقلیت های قومی و مذهبی در داخل کشور، این گروه را رنج می دهد و از همان جهت برای بدست آوردن حمایت های وسیع ملی و بین المللی دست به دامان علمای هم‌فکر و هم کار خویش شده و نشستی را تحت نام گردهمایی بزرگ علمای افغانستان به راه انداخته است.
نشست امروز علما از سوی گروه طالبان در خیمه لویه جرگه کابل، به هدف کسب مشروعیت داخلی و به رسمیت شناخته شدن حکومت این گروه از سوی جامعه جهانی راه انداخته شده است. طالبان انتظارات زیادی از این جرگه دارد در حالی که کمترین توقعات مردم را در نظر نگرفته است. طالبان می خواهد همگان، آنان را به رسمیت بشناسند، بپذیرند و از حاکمیت آنان اطاعت نمایند در حالی که خود هیچ کسی را در جمع و حکومت خویش قبول ندارند و حضور هیچ مجموعه‌ی جز دوستان خودش را بر نمی تابند.
یکی از نکات مهم، توجه به شرایط برگزاری نشست علما است؛ شرایط داخلی در کشور به گونه ای است که مردم هر روز رنج می بینند و با عناوین گوناگون زندانی و شکنجه می شوند، جنگ در تعدادی از ولایات جریان دارد، ناامنی و تحرکات انتحاری حتی قلب کشور را هر از چندگاهی مجروح می سازد، زنان از حق کار، فعالیت و حتی حقوق اولیه خویش مانند تحصیل، محروم اند، رسانه ها و خبرنگاران وضعیت رقت باری را تجربه می نمایند، حکومت داری از بین رفته و از سپردن کار به اهل کار خبری نیست، وضعیت خراب اقتصاد، مردم و کشور را به حالت کوما برده است، ارتباط خارجی و روابط دیپلماتیک به حدی ضعیف است که حتی یک کشور حکومت افغانستان را به رسمیت نمی شناسد؛ در چنین شرایطی انتظار مردم از برگزاری یک جرگه و نشستِ که مُهر ملی بودن را بر پیشانی خود می زند چه خواهد بود؟ طبیعی است که انتظار ملی از چنین جرگه ای در گام نخست پرداختن به امور مهم ملی و حل مشکلات داخلی و به ادامه آن برقراری روابط نیک، دوستانه و متقابل با همسایه ها و جامعه جهانی است. اما واقعیت آن است که این جرگه فاقد صلاحیت پرداختن و نظر دادن در باره مسائل مهم و مشکلات مطرح شده ملی است زیرا نه متخصصان امور اقتصادی در جرگه جمع اند تا نظریات اقتصادی برای حل بن بست اقتصادی کشور ارایه دهند، نه کارشناسان امور دیپلماتیک برای شکستن بن بست دیپلماسی در نشست خیمه لویه جرگه و جود دارند، نه زنان و نه اصحاب رسانه و نه بزرگان دیگر اقوام در جرگه نشسته اند تا پیرامون مشکلات و حقوق زنان، آزادی بیان، جایگاه اقوام در ساختار قدرت و دیگر موضوعات مهم بحث و تصامیم لازم اتخاذ نمایند. در این نشست عده ای از عالمان وابسته به گروه طالبان و قوم خاص، جمع شده اند تا ایده ها و خواست های قومی و گروهی خویش و مطالبات حامیان شان را از درون این نشست علمایی بیرون دهند و به جهانیان نشان دهند که این خواستِ ملت و مردم افغانستان است و جهانیان باید به خواست مردم افغانستان تن بدهند. می توان گفت؛ تا جایی خواست‌های اصلی و اساسی جرگه و نشست نیز واضح و روشن است و موضوعاتی مانندِ به رسمیت شناختن حکومت طالبان توسط جهان، آزاد شدن پول بلاک شده ای مردم افغانستان توسط آمریکا پس از سقوط نظام غرق در فساد پیشین، رها شدن دیگر زندانیان طالبان در گوانتانامو، جواز سرکوب مخالفان داخلی و احتمالا تحت فشار افکار عمومی و جهانی باز شدن مکاتب دختران، جزو مطالبات جرگه خواهدبود. و زمانی که جرگه دارای چنین اهدافی باشد که تمام آن مطالبات و توقعات گروه حاکم باشد و به مسائل مهم ملی نپردازد، نشست به هیچ صورت پاسخگوی نیازهای ملی نیست.
مساله مهم دیگر در نشست امروز ترکیب اعضای جلسه علمای طالبان می باشد؛ این نشست در قدم اول از فقدان ترکیب ملی رنج می برد. در این نشستِ ظاهرا علمایی، اما در باطن مختلط از علمای دین و متنفذان قومی؛ بیش از نود در صد اشتراک کنندگان مربوط یک گروه قومی خاص و کمتر از ده در صد از تمام اقوام دیگر افغانستان می باشد و نشستِ تصمیم گرنده‌ی که ترکیب ملی نداشته باشد، نمی تواند اعتماد ملی را همراه و همکار خود بسازد. و از سوی دیگر نصفِ از جامعه، که زنان افغانستان می باشند در این نشست غایب هستند و حتی یک نماینده ندارند، جلسه ای که نماینده زنان در آن دیده نمی شود، چگونه می تواند در باره زنان تصمیم عادلانه بگیرند؟ البته که ممکن است با تحکم، دگم اندیشی و تحت تاثیر اندیشه های افراطیونِ مانند مولوی انصاری هراتی و عده ای دیگر از عالمان زن ستیز، دستوراتی برای محدود ساختن بیشتر زنان و محروم نمودن آنان از حقوق انسانی، اسلامی و شهروندی‌اش علیه آنان در قطعنامه فرمایشی پایانی نشست صادر گردد، اما به هیچ وجه چنان کاری عادلانه نیست و برای زنان افغانستان قابل قبول نخواهد بود. همین طور رسانه ها که در پیام رسانی نقش سازنده و مهم دارند در این نشست جای ندارند و نشست، به دور از چشم رسانه ها برگزار گردید و این نشان می دهد که جایگاه آزادی بیان و رسانه‌ها در اندیشه و حکومت گروه حاکم در کجاست؟ بنا بر این برایند و نتیجه نشست علما با چنین ترکیبی مشخص است؛ در واقع گروه حاکم با برگزاری جلسه‌ی به نام ملی ولی در واقع طالبانی با حضور عالمان وابسته به طالب و اکثرا هم اعضای گروه طالبان، در پی کسب مشروعیت جهانی و مقبولیت ملی است! به عبارت دیگر؛ طالبان، از طالبان می خواهند تا صدا بلند کنند و خواستار به رسمیت شناختن حکومت آنان شوند.
نکته ای دیگر که باید بدان اشاره شود برخورد حامیان بیرونی با نتایج برآمده از نشست است. فکر می کنم برخی از حامیان بیرونی گروه طالبان و کسانی که در تعامل با حاکمان فعلی هستند، دنبال بهانه برای توسعه روابط خویش با آن ها هستند و ممکن نشست علما برای آن گونه حکومت ها زمینه توسعه ارتباطات را فراهم نمایند و شاید برخی کشور ها برای به رسمیت شناختن حکومت طالبان نیز گامهایی را بردارند، اما واقعیت آن است که این کار از سوی هر کشوری صورت گیرد، اقدام زود هنگام و نادرست است. جهان نباید در تعامل با گروه حاکم در افغانستان، حقوق بشر، حقوق زنان، حقوق اقلیت های مذهبی، دینی و قومی، آزادی بیان و رسانه ها و…که به شدت در معرض خطر قرار دارند و نادیده گرفته می شوند را به معامله بگیرند. جهان و همسایه های افغانستان باید برای ثبات افغانستان، منطقه و جهان به مصالح مشترک بیندیشند نه منافع خاص خود و یا دست پرورده‌های خویش. زیرا هر طرحی که واقعیت های داخلی افغانستان را نادیده بگیرد، محکوم به شکست است. و ما یقین داریم برخی دیگر از کشورها هستند که معیار اصلی تصامیم و تعامل آن ها با طالبان، عمل طالبان به تعهدات انسانی و رعایت حقوق بشر، مشارکت اقوام در ساختار قدرت، در نظر گرفتن حقوق زنان، احترام به آزادی بیان و رسانه ها است. در صورتی که طالبان تعهدی بر این مسائل نداشته باشند نه تنها مورد حمایت این گونه کشورها قرار نمی گیرند بلکه شاید تصامیمی را برای تغییر وضعیت فعلی و مدیریت اوضاع برای آمدن جانشین گروه حاکم را روی دست خواهند گرفت.
سخن آخر آن که جرگه‌ی فرمایشی در غیاب زنان، نمایندگان با صلاحیت و متناسب با واقعیت های وجودی اقوام افغانستان و رسانه‌ها، نمی تواند برای طالبان مشروعیت ملی بوجود بیاورد و نظامی که مشروعیت و محبوبیت ملی نداشته باشد، با حمایت چند کشور بیرونی نمی تواند، بقای خود را تضمین نماید. بلکه متزلزل می شود و رو به فنا خواهد رفت. و باید درک شود که راه کسب مشروعیت و محبوبیت، بدست آوردن دل‌های هموطنان صادق و مظلوم افغانستان است نه توجه به خواست‌های بیرونی و نشان دادن وفاداری به حلقات بیگانه و شرکای قدرت!

نویسنده: قربان  علی فصیحی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید

بستن