تقابل جنرالها؛ آیا شمال افغانستان آبستن حوادث سرنوشت سازی است؟
جنرال دوستم، معاون اول ریاست جمهوری افغانستان که مدتهاست از کارحکومتی کنار گذاشته شده است؛ این روزها در شمال به سر می برد و با اظهارات تازه اش درباره فرمانده قول اردوی شاهین، واکنش های تند رهبری این قول اردو را برانگیخته است.
جنرال دوستم، آقای احمدزی را متهم به رفتارهای تبعیض آمیز کرده است و در مقابل، فرمانده قول اردوی شاهین نیز به برخی نکات باریک اشاره کرده و به نحوی دوستم را به سرکشی از فرمان های حکومت مرکزی متهم کرده و به کنایه گفته است که اگر او- احمدزی- نمی بود طالبان به مقر اصلی قدرت آقای دوستم- جوزجان- نیز می رسیدند.
صورت مساله جنجال میان جنرال دوستم و آقای احمدزی تقریبا شبیه حوادث دورانی است اختلافات عمیق میان چهره های نظامی و نیرومند شمال همزمان با پراکندگی های سیاسی در مرکز، باعث روی گردانی این جنرال نیرومند ازبیک از داکتر نجیب الله و سقوط حکومت او شد.
شرایط کنونی نیز بی شباهت به آن سالها نیست. شمار زیادی از نیروهای سیاسی نیرومند افغانستان، به شدت مخالف ادامه کار محمد اشرف غنی، رییس جمهور کنونی هستند و شکاف های سیاسی میان دولت مردان حکومت وحدت ملی نیز عملا این تشکیلات را به دو دوسته تقسیم کرده است.
برگزاری جرگه مشورتی صلح، به خوبی عمق انزوای سیاسی تیم حاکم را به نمایش گذاشت؛ تقریبا تمام نیروهای سیاسی دخیل در رویدادهای سیاسی کشور، از شرکت در جرگه مشورتی صلح خود داری کردند و حتی داکتر عبدالله عبدالله شریک پنجاه درصدی حکومت نیز برگزاری آن را یک کار بیهوده و غیرضروری خواند و از شرکت در آن خود داری کرد. محمد حنیف اتمر مشاور پیشین شورای امنیت ملی و از مهره های اصلی تشکیل دهنده حکومت وحدت ملی نیز با جمعی از متحدان سیاسیاش، در تیم انتخاباتی صلح و اعتدال جرگه را تحریم کردند و حتی کسانی مانند حامدکرزی رییس جمهور پیشین و کریم خلیلی رییس شورای عالی صلح نیز که از بنیانگذاران تیمِ حاکم، بودند این جرگه را تحریم کردند.
تنها چهره نسبتا نامدار این جرگه، عبدالرب رسول سیاف بود که شرکت او نیز با حواشی زیادی همراه بود ضمن اینکه، استاد سیاف سالهاست که در سیاست افغانستان گوشه گیری را اختیار کرده و مهره چندان تاثیر گزاری در بازی های سیاسی به شمار نمی رود.
با این حال، جنرال دوستم حرف و حدیث های خویش را هنوز دارد. او تنها رهبر سیاسی نظامی است که هنوز به شدت در میان مردم خود محبوب است و تلاش های تیم حاکم برای تراشیدن یک جریان نیرومند در برابر او، با شکست همراه بوده است.
با نزدیک شدن به ماه جوزا- تاریخی که به شکل قانونی عمر حکومت کنونی به پایان می رسد- و تلاش تیم حاکم برای ماندن در قدرت همزمان با اعلام تمامی مخالفان غنی برای کناره گیری او از قدرت، معادله را به شکلی پیچیده کرده است.
همزمان با فشار نظامی گسترده طالبان بر دولت افغانستان، همسویی بیشتر نیروهای سیاسی مخالف غنی و تاکیدشان بر کناره گیری او، شکاف ها در میان تیم بر سرقدرت نیز روبه افزایش بوده است. جنرال دوستم در این میان، به عنوان معاون اول ریاست جمهوری، نه تنها در دفتر کارش حضور ندارد که وظایف او نیز عملا از سوی ارگ به تعلیق در آمده است. شاید یکی از دلایل رویدادهای خونین امنیتی و کشتار سربازان در جبهات مختلف، فلج بودن یکی از بازوهای غنی در تشکیلات ارگ به شمار آید. آقای دوستم از تجربه نظامی کافی برخور دار است و می تواند در شرایط بحرانی کنونی، در جهت دهی نبردهای سنگین و خونبار، سهم قابل توجهی داشته باشد اما آقای غنی ترجیح داده است فرماندهی جنگ را به چند چهره نسبتا جوان و بی تجربه بسپارد و از کنار کشتار سربازان امنیتی در مناطق مختلف، به راحتی بگذرد.
این بی توجهی ها به جایگاه و شخصیت جنرال دوستم، شاید کم کم حوصله اورا- که حالا نسبت به گذشته به دلیل کهولت سن کمتر شده – به سر آورده باشد. هشدارهای جنرال دوستم مبنی براینکه اگر روند بی توجهی به کادرهای نظامی ازبیک تبار ادامه یابد؛ خود چاره ای می اندیشد، در شرایط کنونی می تواند پیام های جدی تری برای تیم حاکم باشد. جنرال دوستم یکبار تجربه چرخش گریز از مرکز را داشته است؛ تجربه ای که منجر به ناکامی و شکست داکتر نجیب الله شد. آقای دوستم و هوادارانش بارها و بارها از این تجربه او سخن گفته اند و دادن القابی مانند “جنرال پادشاه ساز” به نحوی گوشزد کردن این نقش مهم دوستم در حوادث کشور به شمار می رود.
آقای دوستم، در دسته انتخاباتی است که عبدالله عبدالله در راس آن قرار دارد. آنچه که اهمیت چرخش احتمالی اورا از مرکز می تواند کمرنگ سازد، نبود عزم جدی در وجود آقای عبدالله برای به دست گرفتن قدرت است. رییس اجرایی حکومت وحدت ملی در طول سالهای گذشته ثابت کرده است که نه توان قرار گرفتن به عنوان نفر اول در معادلات قدرت را دارد و نه تمایلی به این خواست در او دیده می شود. به نظر می رسد که آقای عبدالله همواره کوشیده است که به عنوان نفر دوم، کمتر مسوولیت به دوش بگیرد و بیشتر به عنوان یک مقام تشریفاتی، در حکومت حضور داشته باشد.
این موضوع می تواند برای رقیبان آقای دوستم نیز قابل لمس باشد. لحن صحبت های فرمانده قول اردوی شاهین در برابر جنرالی که روزگاری ادعای “پادشاه سازی” داشت؛ تقریبا تحقیر آمیزاست. با این حال باید منتظر بود که جدال لفظی جنرالان نیرومند شمال، آیا حوادث را به سمت و سوی غیر قابل پیش بینی سوق خواهدداد یا خیر؟
سلطان حیدری